شکستن و نقض رأی در مرحله تجدیدنظر
مرحله تجدیدنظرخواهی از مهمترین مراحل رسیدگی در دعاوی حقوقی و کیفری است و در این مرحله است که یا حکم مرجع بدوی تأیید میشود و یا اینکه نقض خواهد شد. در این مقاله ضمن تبیین مرحله تجدیدنظرخواهی، بر روی شکستن و نقض رأی بدوی در مرحله تجدیدنظرخواهی متمرکز میشویم.
اهمیت تجدیدنظرخواهی از رایی که به ضرر یکی از طرفین دعوی یا شکایت مطرح شده بهاندازهای است که میتوان ادعا کرد مهمترین مرحله دادرسی محسوب میشود؛ زیرا در صورت عدم موفقت در این مرحله و تأیید حکمی که به ضرر یکی از اصحاب دعوی یا شکایت صادر شده چارهای جزء تمکین به رأی باقی نمیماند و بهناچار باید آثار آن ولو اینکه ویرانگر باشد را با تلخی و ناخرسندی پذیرفت. اما موضوع جذاب در بحث ما این خواهد بود که با استفاده از اتخاذ یک تدبیر مؤثر بتوانیم حکمی که به ضرر ما صادر شده است را در مرحله تجدیدنظر نقض کنیم.
چرا مرحله تجدیدنظرخواهی بسیار مهم است؟
مهمترین دلیل اهمیت مرحله تجدیدنظرخواهی این است که تقریباً ۹۰ درصد آرا در مرحله تجدید نظر قطعی میگردد و ۱۰ درصد باقیمانده برای اعتراض مجدد در مراحل خاص مانند اعاده دادرسی و فرجام خواهی ،قابل طرح هستند که در این حالات اخذ نتیجه اولاً با شانس کمتری همراه است و ثانیاً طولانی و زمانبر و البته پر هزینه است. لذا به این دلایل مهمترین مرحله از دادرسی مرحله تجدید نظر خواهی خواهد بود.
چطور رأی دادگاه بدوی را در مرحله تجدیدنظر نقض کنیم؟
نقض رأی در دادگاه تجدیدنظر نیاز به دانش حقوقی و تجربه بالایی دارد و علاوهبرآن نیازمند رعایت تکنیکهایی است که در این قسمت بهاختصار بیان میشود.
۱-مطالعه کامل مستندات مرحله بدوی:
بدین توضیح که برای تدوین یک لایحه تجدیدنظرخواهی باید تمام دلایل، مستندات و مدارکی که منجر به صدور رأی بدوی شده را مورد بررسی دقیق قرار داده و از آن رونوشت تهیه گردد. در این مرحله بهتر است باتوجهبه برگشماری پرونده، از صفحه یا صفحات مستند روگرفت (کپی) تهیه شده و یا حداقل شماره آن در دادخواست تجدیدنظرخواهی ذکر شود.
۲-بیانی مختصر از شرح ماوقع:
باتوجهبه اینکه رسیدگی در مرجع تجدیدنظر عمدتاً غیرحضوری است بهتر است که برای توجه قضات محترم دادگاه تجدیدنظر شرحی مختصر از ماوقع مطرح شود تا قضات دادگاه تجدیدنظر از مبنای اصلی طرح دعوی یا شکایت و متعاقباً روال رسیدگی پرونده مستحضر گردند.
۳-تقسیم بندی موارد به ایرادات شکلی و ماهوی:
ایرادات در دادنامه بدوی به دو قسمت ایرادات شکلی و ماهوی تقسیم میشود. (برای شناخت این ایرادات به مقاله مربوطه مراجعه کنید) لذا لازم است که این ایرادات در دادخواست تقسیمبندی شود و در این تقسیمبندی لازم است در ابتدا ایرادات شکلی مطرح شود؛ زیرا در صورتپذیرش ایرادات شکلی معمولاً نوبت به ایرادات ماهوی نمیرسد و دادنامه بدوی نقض میشود. بهعنوانمثال وقتی در یک معامله ثابت شود که خواهان دعوی ذینفع نبوده است، دادنامه نقض میشود. بااینحال لازم است درهرصورت ایرادات ماهوی نیز در دادخواست مطرح شوند تا در صورت عدمپذیرش ایرادات شکلی بتوان با استناد به ایرادات ماهوی رأی مرجع بدوی را نقض کرد.
۴–یافتن مواد قانونی، آرای وحدت رویه دیوان عالی کشور، نظریات مشورتی و رویه قضایی و استناد به آنها:
استناد به موارد فوق در رد استدلال مرجع بدوی بسیار اهمیت دارد و لازم است در خصوص موضوع دعوی مطالعه جامعی در خصوص آن موضوع انجام شود. بهعنوانمثال در دعوی الزام به تنظیم سند رسمی ملک، لازم است تا مباحث مرتبط مانند بیع، خیارات، قواعد عمومی قراردادها، آئین دادرسی مدنی و قوانین ثبتی و… موردمطالعه دقیق قرار گرفته و نکات کاربردی آن استخراج گردد. همچنین باتوجهبه اینکه معمولاً دعاوی و شکایات در قسمتهایی مشابه یکدیگرند لازم است تا آرای وحدت رویه در خصوص موضوع دعوی جستجو و موارد مشابه خصوصاً استدلالات قضات دیوان عالی کشور بررسی و یادداشت گردد. همچنین جستجوی نظریات مشورتی اداره کل حقوقی قوه قضائیه و استدلالات مندرج در آن در مواردی بسیاری سودمند خواهد بود و در ادامه مراجعه به بانک آرای قضایی بهعنوان یک مرجع در رویه قضایی میتواند مفید باشد.
۵-پرهیز از گزافه گویی ، قلم فرسایی و استدلالات غیر ضروری:
گزافهگویی و قلمفرسایی در دادخواست تجدیدنظر معمولاً با نتایج نامطلوبی مواجه خواهد شد. زیرا قضات دادگاه تجدیدنظر باتوجهبه سابقه طولانی در رسیدگی به دعاوی، تسلط بالایی در مباحث دارند و نیاز بهتفصیل بسیاری از موارد حقوقی که برای این قضات به دلیل سابقه طولانی بدیهی شده وجود ندارد؛ بنابراین لازم است تا موارد بهصورت اجمالی و مستند بیان شود.
امکان نقض دادنامه بدوی در مرجع تجدیدنظر چقدر است؟
عموماً احتمال تأیید رأی بدوی در دادگاه تجدیدنظر بیشتر از نقض آن است. به این دلیل که در یک مرحله به دعوی و شکایت رسیدگی شده و اصل بر صحت رأی بدوی است. بااینحال امکان نقض رأی در مرحله تجدیدنظر نیز کم نیست هر چند که نیاز به دانش، مهارت و تجربه بالایی دارد. همچنین باید توجه داشت که تجدیدنظرخواهی بهعنوان مهمترین مرحله دادرسی تقریباً آخرین فرصت برای پیروزی در دعوی تلقی میشود و پیروزی بعد از شکست در مرحله تجدیدنظر بسیار سخت خواهد بود ازاینروی توصیه ما به کسانی کهرای بدوی بر علیه ایشان صادر شده این است که با انتخاب یک وکیل باتجربه بتوانند از این مرحله سخت عبور نمایند.
حالات متصور برای مرحله تجدیدنظرخواهی:
عموماً سه حالت برای مرحله تجدیدنظرخواهی متصور است که به بیان آن میپردازیم:
۱-حالت اول اینکه رای در مرحله بدوی به ضرر ما صادر شده و در مرحله تجدید نظر خواهی نیز حکم بدوی به ضرر ما تائید میشود که میتواند ناشی از عدم پیگیری مناسب و عدم استفاده از وکیل با تجربه و متخصص است.
۲-حالت دوم اینکه رای در مرحله بدوی به نفع ما صادر شده اما در مرحله تجدید نظر خواهی رای مرحله بدوی نقض و به ضرر ما تایید و استوار میگردد.
۳-حالت سوم اینکه رای در مرحله بدوی به ضرر ما صادر شده اما با اتخاذ یک تدبیر مناسب در مرحله تجدید نظر به نفع ما تمام میشود که دلچسب ترین حالت ممکن است. بنابراین توصیه ما به شما که موضوع همین مقاله بود، استفاده از وکلای با تجربه و متخصص در مرحله تجدید نظر خواهی به منظور نقض حکم بدوی است که به ضرر ما صادر شده است. در مقالات بعدی به مبحث دیگر که تبادل لوایح به عنوان دفاع از رای بدوی که به نفع ما صادر شده است میپردازیم.
نتیجهگیری:
همچنان که گفتیم مرحله تجدیدنظرخواهی مهمترین مرحله رسیدگی در دادگاه است؛ زیرا در این مرحله حکم قطعی صادر میشود؛ بنابراین اگر بازنده دعوی بدوی باشیم نیاز است که با استفاده از دانش و تجربه وکلای متخصص رأی بدوی را در مرحله تجدیدنظر به نفع خود تغییر دهیم و اگر برنده مرحله بدوی شدیم کماکان باید با استفاده از وکلای متخصص بکوشیم کهرای مرحله بدوی که به نفع ما صادر شده در مرحله جدیدی نظر نیز تأیید و استوار گردد.